به نام خدا
(( ارزشهای بی ارزش ))
نزدیک به یک دهه است که با رسیدن به اواسط بهمن ماه (25 بهمن یا 14 فوریه) شاهد بروز رفتار سودجویانهی فریفتگان فرهنگ غرب، تحت عنوان برپایی روز ولنتاین در شهرهای مختلف و بخصوص شهر تهران هستیم که نشانهها و تاثیراتی در جامعه ایران اسلامی برجا گذاشته، مراسمی که بنا به یک افسانه و نه یک رویداد تاریخی در جوامع غربی به عنوان روز عشاق یا روز عشق ورزی معرفی گردیده است.
ولنتاین با مُد کردن اجناسی خاص تحت عنوان هدایای این روز، بازار داغی برای فروش محصولات وارد کنندگان این جشن بوجود میآورد. شکلاتها و عروسکهای این جشن هرساله با طرحی نو ولی همواره با یک هدف مشخص، وارد کشورشده و به فروش میرسد. اگرچه این اتفاق در ظاهر امر عادی و بی پشتوانهی سیاسی به نظر میآید، بسیاری به گمان " تنها یک مراسم ساده برای ابراز عشق" (که به جِدّ هم، سرپوش خوبی برای آن در نظر گرفته اند) از کنار آن میگذرند. اما واقعیت غیر از این است. نمادی غربی با پیشینهای نامشخص در اجتماعی اسلامی، امتیازی مهم برای سودجویان و پدید آورندگان این مراسم میباشد که سالها در تلاش برای از بین بردن فرهنگ غنی ایران اسلامی بودند.
و اما افسانه ولنتاین؛ روایتهای مختلفی برای بیان چرایی و چگونگی بوجود آمدن این مراسم غربی حتی آنکه چه زمانی و در کدام سرزمین اروپایی پدید آمده، موجود است.
در افسانهها آمده که در قرن سوم پس از میلاد امپراتور کلادیوس دوم نمیخواست که هیچ یک از سربازانش عاشق کسی شوند و ازدواج کنند چرا که فکر می کرد همسر و خانواده توجه سربازان را از وظیفه شان نسبت به او منحرف میکند و گاهی اوقات باعث میشود که مردان اصلا ً در جنگ شرکت نکنند. امپراتور به سربازان بیشتری نیاز داشت، پس ازدواج کردن را غیر قانونی اعلام کرد و هرکس که مراسم عقد را برگزار میکرد باید کشته میشد. گفته میشود سَن ولنتاین کشیش، از دستور منع ازدواج سرپیچی میکرد و جوانان را در خفا به عقد هم درمیآورد، امّا او را پیدا کردند و کشتند. در روایت دیگر این طور آمده است که مردی به نام ولنتاین به خاطر کمک به مسیحیان آزار دیده، در زندان بود. ولنتاین زندانبان خود را به مسیحیت فراخواند و او و تمام خانوادهاش را مسیحی کرد. زندانبان دختر نابینائی هم به نام جولیا داشت که ولنتاین به او دلبسته شد و البتۀ نابینائی او را هم شفا داد. امّا پیروزی با عشق نبود. صبح روز اعدام، ولنتاین نامهای به جولیا نوشت و آن را «از طرف ولنتاین تو» امضاء کرد، بنا بر این افسانه، این واقعه در سرزمین اسکاتلند امروزی اتفاق افتاده است. افسانۀ دیگر دربارۀ روز ولنتاین نه به رومیها بلکه مربوط به نروژیها است، نروژیها سن گالانتینی داشتند که به معنی «عاشق زنها» است. در زبان انگلیسی « گ » نروژی مانند « و » تلفظ میشود و صدای آن «ولنتاین» می شود؛ نروژیها عقیده دارند سن گالانتین آنها بخشی از تاریخ روز سن ولنتاین امروزی است. مطالب فوق تنها گوشهای از این افسانهها میباشد و پرداختن به تمام آنها درحوصله مطلب نمیگنجد. در اکثر این افسانهها والنتیوس (ولنتاین)، کشیشی ست که بنا بر فرامین کلیسا و دین مسیحیت اقدام به اموری خاص و ضد قوانین حاکم برجامعه زمان خود دست میزند. با کمی تامل حضور دین مسیح و کلیسا در این داستانها را می توان نوعی توجیه در تقدس افسانه در نظر گرفت. البته نباید فراموش کرد که مسیحیت بعد از غیبت حضرت عیسی(ع) مورد تحریف قرار گرفته و از دینی الهی به دینی منتفع انسانها نزول پیدا کرده است و همین امر موجب سوء استفادههایی گشته است.
این ضد فرهنگ به نوعی در ترویج و گسترش روابط خارج از خانواده، ما بین قشر جوان جامعه تاثیر گذار بوده و تبلیغی در جهت افکار به بن بست رسیده غرب است. فروپاشی نظام خانواده از مهمترین نتایج فراگیر شدن این گونه فرهنگهای انحرافی و مانند آن میباشد. در همین راستا با توجه به پیشینه و تمدن ایران باستان و ورود فرهنگ اسلامی سعی بر این گشته تا جایگزینی مناسب برای این گونه فرهنگها بوجود آید، البته در این مبحث نویسنده صرفاً به مراسم خرافی و افسانهای ولنتاین متمرکز گشته است و در همین راستا پس از انقلاب اسلامی جشنها واعیادی به پاس داشت عشق واقعی و دوست داشتن در این سرزمین بیش از گذشته خودنمایی می کند که دیگر نیاز به اینگونه مراسم باقی نمیماند.
در فرهنگ اسلامی اول ذی الحجه - روز ازدواج حضرت علی(ع) وحضرت فاطمه(س)- را روز ازدواج و یا همان روز عشقورزی به همسر نامگذاری کردهاند. همان طور که از نام این روز بر میآید، اهمیت پیوند زناشویی و پایبندی به اصول خانواده و حفظ ارزشهای اسلامی به وضوح نمایان است. البته چنان واضح و مبین است که نیاز به توضیح در این باره نمیباشد.
در فرهنگ ایران باستان نیز هر ساله جشنی با نام اسفندگان (سپندارمذگان) درتاریخ 5 اسفند برگزار میشود. ایرانیان باستان این جشن را که ابوریحان بیرونی دانشمند نامدار ایرانی نیز در کتاب آثارالباقیه بدان اشاره نموده است، روز بزرگداشت زن و زمین میدانستند. در این روز مردان به همسران خود هدیه میدادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی مینشاندند و به آنان هدیه میدادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسران خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدتها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار میشد همواره این احترام به زن برای مردان گوشزد میگردید. سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار میگردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر و در حالت کلی روز عشاق مینامیدند.
حال با توجه به شناخت روزعشق در فرهنگ غرب و همچنین داشتن روزهایی به مراتب ریشه دارتر در تقویم فرهنگی ایرانی و اسلامی، باید کدام یک را انتخاب نمود تا ارزشهای جامعه ایرانی حفظ شود.
درآخر از یاد نبریم که تمامی آیینهای وابسته به جوامع غربی سعی در از بین بردن اصالت فرهنگهای مذهبی و باستانی سرزمین ایران را دارند که در این صورت هویّت مردمان این سرزمین نیز از بین خواهد رفت. بهترین راه نابودی هویّت یک ملت به فراموشی سپردن فرهنگ اصیل آن ملت است.
پس هویتمان را نه به این ارزانی که به هیچ بهایی نفروشیم.
:: موضوعات مرتبط:
متفرقه ,
,
:: برچسبها:
ولنتاین ,
روز عشق ,
هویت ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7