فقر:

اينه که دو تا النگو توي دستت باشه و دو تا دندون خراب توي دهنت

اينه که رژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه

اينه که ماجراي عروس فخري خانم و زن صيغه اي پسر وسطيش رو از حفظ باشي اما تاريخ کشور خودت رو ندوني

اينه که توي خيابون آشغال بريزي و از تميزي خيابونهاي اروپا تعريف کني

اينه که ماشين چهارصد ميليون توماني سوار بشي و قوانين رانندگي رو رعايت نکني

اينه که دم از دموکراسي بزني ولي، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که "برحسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته.."

اينه که ورزش نکني و به جاش براي تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحي زيبايي و دارو کمک بگيري

اينه که در اوقات فراغتت به جاي سوزاندن چربي هاي بدنت بنزين بسوزاني

اينه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از يخچالت باشه

اينه که به جاي کمک به يه آدمي که نيازمند کمکه موبايلت رو در بياري و ازش فيلم و عکس بگيري

خلاصه نياز نيست کسي براي ما خوب، خوبي و خوب بودن رو تعريف کنه. همه بلدن. خوب هم بلدن. ولي فقط بلدن. همين!!