گاهی فراموش می کنیم که خواب یک نظامی در دوران جنگ و غیر جنگ تبعات و آثار و همچنین مجازات متفاوتی در بر خواهد داشت.
در این دوران که دیگر هر کسی در جامعه به این بینش و آگاهی رسیده دوران، دوران فرهنگ و عرصه، عرصه فرهنگ است؛ تمامی ارکان یک نظام باید آماده باش بوده و وضعیت جنگی به خود بگیرند. در حال حاضر که ما مورد تهاجم فرهنگی به صورت آشکار و غیر آشکار می باشیم، و در دورانی که بودجه های فرهنگی بیش از بودجه های نظامی است و در جنگی که همه قشر از جامعه ما را مورد هدف خود قرار داده است، بسیاری از مسئولین و تصمیم گیرندگان هیچ توجهی به این حوزه از نظام جمهوری اسلامی ندارند.
و خواب در دوران جنگ حکمش اعدام است.
شاید بسیاری از تصمیم گیرندگان فرهنگی می دانند که دارند چه می کنند که باید به شدید ترین وجه ممکن با آنها برخورد کرد و یا نمی دانند که دارند چه می کنند که باید با سیلی بیدارشان کرد زیرا که دیگر کار از نوازش و عزیزم بیدار شو گذشته است.
حتی باید به بسیاری از خودی ها نیز که داعیه دار اینند که انقلابی و ولایی هستند نیز، سیلی ای زد و از این خواب غفلت که ما می دانیم و ما خوبیم بیدارشان کرد. باید آنها را نیز مواخذه کرد که شما در این سالیان چه کرده اید. شما که بچه های انقلابی هستید (قبول!) ولایی هستید (قبول!)، اما شما چه کرده اید. چه تولید کرده اید؟؟؟؟ برای حجاب دختران و زنان ما چه کرده اید که حالا انتظار درو دارید؟؟؟
چرا از زنان و دختران این جامعه انتظار رعایت حجاب دارید در حالی که بذری نکاشته اید که درو کنید.
کدام طرح فرهنگی، تولید فرهنگی، ساخت هنری و یا .... را تولید کرده و به جامعه ارائه کرده اید که اکنون مشکل جامعه را در افراد بی حجاب و بی بندوبار می جویید.
وقتی شما در جنگ فرهنگ به طور منفعل نشسته اید و دائما در حال گرفتن ایراد از جبهه مخالف خود هستید انتظاری جز وضعیت موجود احمقانه است.
شما برای نشر فرهنگ امام و رهبر فرزانه در کشور خود و حتی در خارج از کشور چه برنامه ای داشته اید.
برای نشر فرهنگ مهدوی چه کرده اید؟؟؟؟
چقدر مک دونالد شده اید؟ چقدر هالیوود شده اید؟؟؟ چقدر باربی شده اید؟؟؟ چقدر آرنولد شده اید؟ چقدر جیم کری شده اید؟؟؟ چقدر فیلم های teenager ی (مورد پیند نوجوانان) ساخته اید؟؟ چقدر.........شده اید؟؟؟ که جذاب باشید و دوستتان داشته باشند و شما را انتخاب کنند نه اینکه اجبارا قبول کنند.
و چقدر کار کرده ایم که حالا از عموم جامعه انتظار داریم اصلاح شده باشند.
خواب مسئولین، خواب تصمیم گیرندگان، و عوامل فرهنگی در کشور جرمش بسیار بیشتر از جرم افراد بد دهن، بد حجاب، بی نماز، ..... است.
انقلابی در فرهنگ را آرزوست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
«رالف خرابکار» پنجاه و دومین انیمیشن در تاریخ دیزنی است که سال ۲۰۱۲ میلادی توانست به موفقیت چشم گیری دست پیدا کند. فیلم در واقع سفری به دنیای بازیهای ویدیویی است که هم برای دوستداران انیمیشن و هم بازی های ویدیویی جالب است.
فیلم در پرداختن به این نکته که در این دنیا همه چیز به چیزهای دیگر مرتبط است فوق العاده هوشمندانه عمل می کند. تصویر کردن ناامیدی ویران کننده یک کودک هنگامی که بازی ویدیویی هنگ کرده و درست عمل نمی کند لحظه ای دیدنی و تاریخی را خلق میکند
.
کارگردان این انیمیشن ریچارد مور از سازندگان سریال «سیمپسونها» است که قصه انیمیشن هم متعلق به اوست و فیل جانستون و جنیفر لی بر اساس آن داستان، فیلمنامه را نوشتهاند. جان بخشیدن به تخیلی درون یک تخیل دیگر، تلفیقی از تم قدیمی یک بازی با دنیای دیگر بازی های جدید، به تصویر کشیدن گذشت سی سال از سالگرد بازی فلیکس و رالف به عنوان دو قطب مثبت و منفی بازی و نمایش دادن آنان در برابر دنیای بیرون کودکان، داستانی جذاب و استثنایی را در این انیمیشن رقم زده است.
این فیلم درباره این مساله که دنیای الکترونیکی، روابط انسانی را از نو تعریف کرده است، سخن می گوید.
ریچ مور که این فیلم اولین تجربه کارگردانی انیمیشن بلند سینمایی اش به شمار میرود، در هیچ یک از لحظات این فیلم پر جنب و جوش، چیزی را از قلم نمی اندازد. فیل جانستون که سابقه نوشتن برای فیلم کمدی را دارد و جنیفر لی که اولین تجربه سینمایی اش را پشت سر می گذارد، فضایی ایجاد می کنند تا ریلی و سیلورمن بتوانند هنگام صداپیشگی بداهه گویی هایی هم در جهت افزایش طنز داستان انجام بدهند.
این انیمیشن در جوایز گلدن گلوب و اسكار نامزد بهترین فیلم انیمیشن بود و در نهایت توانست جایزه آنی را برای بهترین فیلم پویانمایی از آن خود کند.
هزینه ساخت این انیمیشن ۱۰۸ دقیقه ای، ۱۶۵ میلیون دلار اعلام شده است و به عبارتی هر دقیقه از این انیمیشن ۱.۵ میلیون دلار (۴.۵ میلیارد تومان) هزینه در بر داشته است. این محصول در نهایت با فروش نزدیک به ۴۳۶ میلیون دلار، نشان داد که توجه زیادی را جلب کرده است.
قصه از کجا شروع شد؟
رالف، معروف به رالف خرابکار شخصیت یکی از بازیهای کامپیوتری است و داستان این انیمیشن حول زندگی کسل کننده او می گردد. رالفِ خرابکار، نقش منفی یک بازی دهه هشتاد، به نام «فلیکس همه کاره کوچک» است، که دیگر از منفی بودن خود خسته شده و قصد دارد مانند شخصیت مثبت بازی یعنی فلیکس، به قهرمان تبدیل شود.
رالف از شکست های همیشگی خود که سی سال است آن را لمس میکند خسته و ناراحت است و آرزو دارد فرار کند و همین بهانهای است تا داستان فیلم با داستان بازی تفاوت داشته باشد. سفرهای رالف از داخل کابل های برق و موج های پروژکتور به جایی که زمین مرکزی بازی نام دارد صورت میگیرد. محلی که شخصیت ها میتوانند در آن جا با هم ملاقات کنند. رالف تصمیم دارد با به دست آوردن یک مدال قهرمانی، خود را به دیگر شخصیت های بازی اثبات کند اما مشکل آن است که شخصیت منفی بازی بر اساس برنامه ریزی صورت گرفته هیچ گاه نمیتواند به مدال قهرمانی دست پیدا کند. این جاست که اخطار داده می شود.
اگرچه معمولا قوانین بازی ممکن است باعث مرگ مکرر آنها در طول بازی شود، اما اگر خارج از بازی اتفاقی برایشان بیفتد به آخر خط رسیده اند. رالف که از این موضوع آگاه است دست از تلاش برنمیدارد و برای به دست آوردن مدال به فکر ورود به دیگر بازی ها میافتد، اما خطر نابودی او را تهدید میکند.
رالف در یکی از بازی ها به نام «ندای وجدان» مدال قهرمانی را به دست میآورد.اما اتفاقهایی روی می دهد که موجب می شود او همراه ویروس این بازی به سرزمین بازی دیگری که «شکرشتاب» نام دارد منتقل و با دختر بچهای به نام ونلوپه آشنا شود. این دختر که دچار نقص در برنامه ریزی است و تصویرش پیکسل پیکسل و شطرنجی میشود از مدال رالف برای ورود به مسابقه بازی رالی استفاده میکند.
پادشاه آن بازی که سلطان نبات معرفی میشود و سلطان دروغین آن بازی است با ونلوپه که به واقع بانوی واقعی آن بازی محسوب میشود دشمن است و تمام تلاش خود را برای اجازه ندادن به وی برای ورود به بازی رالی انجام می دهد چرا که در صورت عبور ونلوپه از خط پایان بازی، فریب سلطان نبات برای همگان آشکار می شود.
در نهایت رالف و ونلوپه به کمک شخصیت بازیهای دیگر یعنی گروهبان کالهون و فلیکس از دست سلطان و ویروس ها نجات پیدا میکنند و تمامی اتفاقات روی داده برای رالف موجب میشود تا وی ازخواست قبلی خود صرفنظر کند و به عنوان شخصی منفی اما با سبک زندگی دیگر، واقعیت خود را بپذیرد.
شخصیت های انیمیشن
رالف:او شخصیت اصلی است و خط اصلی فیلم بر محوریت این شخصیت پر زور، قوی اما مهربان شکل گرفته است. شخصیت پردازی رالف، سبک پوشیدن لباس، پاره بودن آستین، آویزان بودن بخشی از لباس، دستان پر قدرت و چهره کارگری او، شخصیتی دوست داشتنی را برای وی رقم زده و همین موضوع سبب شده میزان حساسیت ویرانگرانه وی در بازی، که شخصیت منفی محسوب میشود با حس مثبتی برای مخاطب تلطیف شود.
رالف از خود سوال های زیادی دارد، او میخواهد معنا و نقش خود در زندگیش را بداند بنابراین با خود وارد چالشی شده و از خود میپرسد اگر نخواهم آنچیزی باشم که برایش برنامهریزی شدهام چه میشود؟ آیا میشود بد نباشم؟ به واقع رالف سمبل مبارزه با روزمرگی است.
فلیکس:مرد کمک رسانی با مهارت های نامحدود است که برای نجات دادن می آید و قلب ساکنان ساختمان هایی را که رالف ویران کرده به دست می آورد. معمولا فلیکس به مهمانی های اشرافی دعوت می شود در حالی که رالف هر شب را در یک حیاط نامناسب می گذراند.
گروهبان کالهون:او سرباز زن نحیف و به شدت سخت کوش و سختگیری است که تا به حال جز با مردانی که قصد داشته به آنها دستور بدهد، با مرد دیگری آشنا نشده است. او در دنیای بازی «وظیفه قهرمان» زندگی می کند.
صداپیشگی
جان سی.رایلی، سارا سیلورمن، جین لینچ و جک مک برایر صداپیشگی گروه آشوبگری را بر عهده دارند که قرار است شر به پا کنند.
افسردگی رالف با صدای جان سیرایلی به خوبی نمایش داده شده است. کسی که می تواند به صورت طبیعی صدایش را بالا ببرد. از سوی دیگر فلیکس با صدای شاد و روحیهبخش جک مک بایر صداگذاری شده است.
پیام ایدئولوژیک انیمیشن
سازندگان انیمیشن با تفکری فلسفی دستگاههای بازی را به مثابه یک جهان تصور کرده اند که در هر یک از آن دستگاه ها سرزمینی با رسم های گوناگون و قوانین متفاوتی وجود دارد. در این انیمیشن سرزمینهای گوناگون با عقاید فکری متفاوت به سه بخش تقسیم شده است. در سرزمین رالف، به عنوان یکی از سرزمین های مورد تاکید در انیمیشن از نمادهای ساخت و ساز، خرابکاری توسط رالف با تیپ کارگری، تعمیر با چکش سحرآمیز فلیکس و حضور انسانهای کوتوله با سبیلهای استالینی همگی از جمله اِلمان های جامعه کمونیستی است.
به تصویر کشیدن سبک قدیمی و منقرض شده این سرزمین در برابر دیگر سرزمین ها، القاکننده فروپاشی کمونیسم و شوروی به مخاطب است؛ سرزمینی که هم اکنون زندگی در آن جریان دارد اما در برابر دیگر سرزمین ها جلال و جبروت خود را از دست داده است.
در سرزمین بازی «وظیفه قهرمان»، نیروهای ویژه تحت سرپرستی گروهبان کالهون وظیفه جنگ با دشمنانی را که ویروس نامیده میشود، دارند. فضای به تصویر کشیده در این سرزمین همگی از نمادهای مدرن نظیر زره ها و اسلحه های پیشرفته برای سربازان و ساختمان هایی با معماری ویژه شکل گرفته است. شمایل فرمانده کالهون با چشمانی آبی و موهای طلایی که به عنوان نماینده ای از یک انسان آنگلاساگسون تلقی میشود تصویری از تمدن غرب را به مخاطب القا میکند. در این بازی گروهی از کوماندوهای آمریکایی و تعلیم دیده به مقابله با تروریست ها و دشمنانشان میپردازند.
در سیر انیمیشن و بعد از معرفی دو سرزمین با نمادهای خاص از دو تفکر متفاوت و به دست آوردن مدال قهرمانی توسط رالف، وی به طور ناگهانی با یکی از ویروس های بازی «وظیفه قهرمان» به سرزمین پر زرق و برق و آبنباتی شکر شتاب وارد میشود؛ سرزمینی ثروتمند و سرشار از منابع که در ابتدای ورود رالف به آن این موضوع به خوبی به چشم میخورد. این سرزمین بر خلاف دو سرزمین قبلی، توسط پادشاهی به نام سلطان نبات اداره میشود.
او فریبکار است، با چهره ای دلقک گونه که با نفوذ از سرزمین دیگری به حکومت در بازی شکر شتاب دست پیدا کرده است. سلطان نبات برای حکومت بر مردم نیاز به اغواگری و اقناع آنها دارد به این دلیل او با پاک کردن حافظه مردم و قفل زدن به آن توانسته است بر مردم حکومت کند. این سرزمین نماینده کشورهای پادشاهی اعراب است.
به هنگام ورود رالف به سرزمین شکر شتاب، او با خود ویروسی را از سرزمین وظیفه قهرمان وارد میکند که در صورت عدم پیدا شدن آن، ویروس شروع به تخم گذاری کرده و در نهایت موجب نابودی کل سرزمین شکر شتاب می شود. همین امر بهانهای میشود تا فرمانده کالهون که نمادی از اندیشه غرب است، همراه فلیکس به عنوان سمبلی از تمدن شرق برای کمک به رالف و نابودی ویروس ها وارد شکر شتاب شوند.
شاید بتوان اصلی ترین پیام کارگردان و القای آن به مخاطبان کودک و بزرگسال این انیمیشن را سکانس ورود نمایندگان این دو تفکر به سرزمین پادشاهی دانست؛ ویروس هایی که با ایجاد تهدید برای مردم شکرشتاب حکم تروریست ها را دارند.
کالهون به عنوان سربازی از تمدن غرب به همراهی فلیکس تعمیرکار، برای ایجاد ثبات و تعادل و حفظ سرزمین مردم شکرشتاب از دست تروریست ها به این سرزمین ورود می کند تا همین تصویرسازی ماهرانه، القایی غیرمستقیم را در ضمیر ناخودآگاه کودک بنشاند. کودکی که با این تصویرسازی ها بزرگ میشود در آینده حمله نظامی آمریکا به سرزمینی پادشاهی و یا هر سرزمین دیگری که مورد خصم آمریکا واقع شده است، در ضمیر وجودش توجیه شده و کودک از هم اکنون در خود اعتماد به تصمیمات مدیران کلان آمریکایی و به طور کلی تمدن غرب را بدون چون و چرا میپذیرد.
کیفیت تکنولوژیکی انیمیشن
در این انیمیشن دیزنی سیستم نورپردازی جدیدی را با مجموعه ای از ابزارهای جدید تکنیکی به کار گرفته است و به همین دلیل جذب نشدن به گرافیک فوق العاده این انیمیشن کار بسیار مشکلی است. مدیر فنی دیزنی یعنی اندی هنریکسون از ابزارهای نوین دیجیتال برای کار استفاده کرده که به هنرمندان استودیو امکان کارهای خارق العاده ای را داده تا انیمیشنی دیدنی بسازند.
طبق گفته وی، «رالف خرابکار» از پیچیده ترین فیلم هایی است که در دیزنی تولید شده است. برای «رالف خرابکار» علاوه بر اصلاح و نوسازی خط تولید و استفاده از یک دوربین فیلمبرداری شکار حرکت مجازی جدید که به کارگردان فیلم ریچ مور اجازه می داد به صورت همزمان در صحنه های فیلم همراه با ساخت آن حرکت کرده و حرکت های دوربین را اصلاح کنند.
برای ساخت دنیای کاملی از آبنبات ها، گروه توسعه تصویری انیمیشن به بزرگترین نمایشگاه آب نبات جهان در کلن آلمان سفر کردند تا خود را در آبنبات های سراسر دنیا غرق کنند. آنها غرق در نورپردازی های جالبی شدند که برای نمایش آبنبات ها به کار گرفته شده بود. بعد آنها به شرکت تولید کننده آبنبات رفتند تا ببینند پویایی یک شرکت عظیم تولید آب نبات به چه صورت است. یکی از نتایج مهمی که به دست آمد استفاده از رنگ های گرم در سمت سایه بود تا غذا خوشمزه تر و جذابتر به نظر برسد.
موفقیتهای انیمیشن
استودیو دیزنی با دریافت ۵ جایزه شامل جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشن برای «رالف خرابکار» فاتح چهلمین دوره جوایز سالانه انی در سال ۲۰۱۳ شد. این فیلم علاوه بر جایزه بهترین فیلم بلند انیمیشن، در بخشهای کارگردانی برای تلاش ریچ مور، موسیقی، صداپیشگی آلن تیودیک و فیلمنامه برای فیل جانسون و جنیفر لی هم پیروز شد.
این فیلم جایزه بهترین فیلم انیمیشن را از انجمن تهیهکنندگان آمریکا دریافت کرد و همراه «شجاع»، «فرانکنوینی»، «پارانورمن» و «دزدان دریایی! گروه ناجورها» از نامزدهای جایزه اسکار بهترین فیلم بلند انیمیشن بود.
منتقدان چه گفتند
«رالف خرابکار» در مجموع نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد و در وب سایت راتن تومیتوز ۸۶ درصد منتقدان به آن نظری مثبت دادند که در نهایت از میان ۱۶۸ نقد، امتیاز ۷.۵ از ۱۰ را به دست آورده است.
نظر بتسی شارکی منتقد لس آنجلس تایمز
این منتقد با دادن امتیاز ۹ از ۱۰می نویسد: تنها نوجوان درون من که به بازیهای ویدیویی معتاد بود، نیست که انیمیشین جدید دیزنی «رالف خراب کار» را ستایش می کند. محوریت این اثر روی ماجراهای یک شخصیت گردن کلفت و دوست داشتنی از درون بازی های ویدیویی است و میزان حساسیت ویرانگرانه فیلم و ترکیب احساس زمان قدیم و جدید فیلم از نکات فوق العاده آن به شمار می روند.
وی میافزاید: برای خلق دنیای رالف، هم از نظر ظاهری و طراحی و هم مفهومی توجه فوق العاده ای به جزئیات شده است. مثلاً به سیستم حمل و نقلی که درون کابل های الکتریکی جریان دارد توجه کنید، نه تنها به نظر جالب و سرگرم کننده است، بلکه اجازه می دهد شخصیت ها از قالب اولیه خود خارج شوند و چه کسی است که هر از گاهی به چنین کاری نیاز نداشته باشد؟
شارکی ادامه می دهد: پایگاه مرکزی بازی که فوق العاده با شکوه و با جزئیات تصویر شده، راه ورود به درون دنیای بازیها است. قطعاً این پایگاه، اشاراتی به یکی از بخش های خاص آکادمی هنرهای زیبای نیویورک سیتی دارد و این تنها یکی از چندین کنایه تصویری به شدت جذاب فیلم است.
به گفته وی، «رالف خرابکار» در مقایسه با سایر آثاری که نام دیزنی را به دوش می کشند، از نظر فرهنگی بار بیشتری دارد و با نشاط تر است. این انیمیشن با هنرمندی تمام، ترکیبی ایجاد کرده که به خوبی موفق می شود همانطور که تحسین مخاطبان بزرگسال را برمی انگیزد، کودکان را نیز به خنده بیاورد.
نظر راجر ایبرت منتقد شیکاگو سان تایمز
این منتقد با دادن امتیاز ۳ از ۴ درباره این انیمیشن خانوادگی میگوید: فیلم با توفان ذهنی خلاقی شروع میشود و در حالی که در دنیای چند بازی کامپیوتری رخ میدهد، بهانه های خاصی برای پشت صحنهها، قوانین زمینی و شخصیت ها ارائه می دهد تا آنها دائم خود را بازسازی کنند.
وی می گوید: من یک گله نیز در مورد پایین آمدن کیفیت فیلم به خاطر تعقیب و گریزهای بسیار و پایان ناپذیر و شاید زمانی برای تلفیق شدن لحظاتی که مخاطب آن کودکان هستند، دارم. این موضوع می تواند برای بزرگترها به سرعت قدیمی شود و در عین حال برای پدر و مادرانی که بچه هایشان اصرار به تماشای مکرر دی وی دی ها دارند، مناسب است.
مهندسي فرهنگي موضوعي اساسي و مهم است كه از سال 1381 تاكنون به كرات در تاكيدات مقام معظم رهبري خطاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشاهده ميشود. معظمله در اين بيانات به روشني مفهوم و ابعاد مهندسي فرهنگي و وظيفه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را تبيين نمودهاند. با توجه به تاكيدات مكرر ايشان در اين باره اين سؤال پيش ميآيد كه مهندسي فرهنگي چيست؟ و چه جايگاهي در ساختار قدرت سياسي دارد؟ در اين زمينه نكاتي را به اختصار بيان ميكنيم.
الف) ماهيت مهندسي فرهنگي 1- مقام معظم رهبري در مورد مهندسي فرهنگي ميفرمايند: «مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود ميآيد چگونه بايد باشد. اشكالات و نواقصش چيست و چگونه بايد رفع شود.» (1) عدهاي ديگر مهندسي فرهنگي كشور را نوسازي و بازسازي كلان دستگاهها، سياستها، قوانين و ساز و كارها براي تحقق فرهنگ آرماني و فرهنگ هدف ميدانند.
2- مهندسي فرهنگي از دو واژه مهندسي و فرهنگ تشكيل شده است. مفهوم مهندسي همواره همراه با مفهوم سيستم است. واژه مهندسي تداعي كننده مهندسي يك سيستم بوده و سيستم داراي اجزائي همچون ورودي،پردازش (تصميمگيري)، خروجي و باز خورد است. وروديهاي يك سيستم، تقاضاها و حمايتهاي افراد جامعه است كه در بخش تصميمگيري و پردازش، براي آنها سياست و خط و مشي اتخاذ ميشود و اين سياستها و خط ومشيها به عنوان خروجي سيستم در سطح جامعه اجرا ميشود چنانچه اين سياستها و تصميمات متناسب با تقاضاها نباشد، در يك فرايندي دوباره بازخورد شده و به صورت تقاضا وارد سيستم ميشود. اين فرايند نيازمند مهندسي است و از آنجا كه موضوع فرهنگ هم يك سيستم محسوب ميشود، بايد به مثابه سيستم فوق مهندسي شود. با اين حال در اينجا وروديها متفاوت است. در مهندسي فرهنگي كشور - بر اساس آنچه در تعريف اين مفهوم گذشت- وروديهاي سيستم تمامي كالاها، ابزارها و مصنوعات اعم از محصولات و خدمات فرهنگي و غيرفرهنگي، سياستهاي اقتصادي، سياسي، نظامي و امنيتي، فرهنگي و ... است كه بايد بر اساس فرهنگ آرماني مورد سنجش قرار گيرد و در راستاي آن باز تعريف شود. سپس آن كالا و خدمات آميخته به فرهنگ آرماني و مطلوب، به سطح جامعه وارد شود و چنانچه نتيجه مطلوبي نداشت از طريق بازخورد بار ديگر در فرايند سيستم قرار گيرد. هرگاه اين فرايند در مورد تمامي كالاها، خدمات، فعاليتها و سياستهاي موجود در جامعه شكل گرفت، ميتوان گفت كه مهندسي فرهنگي صورت گرفته است. در اين زمينه بيانات رهبر معظم انقلاب كاملاً روشن و هدايت كننده است. ايشان ميفرمايند: «فرهنگ ما بايد در توليد صنعتي ما اثر بگذارد؛ ما چه چيزي توليد ميكنيم؟ براي چه توليد كنيم؟ دستگاه قضايي ما، اداره زندان، كيفيت زندان همهاش با فرهنگ ارتباط دارد و بايد تحت تأثير آن باشد.»(2) ايشان همچنين تصريح دارند كه «وقتي ما ميخواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازي كنيم در واقع با اين كار داريم فرهنگي را ترويج ميكنيم، يا توليد ميكنيم، يا اشاعه ميدهيم، وقتي توليد اقتصادي هم ميكنيم در واقع داريم از اين طريق فرهنگي را توليد ميكنيم... اگر در سياست خارجي مذاكره ميكنيم و تصميمي ميگيريم عيناً همين معنا وجود دارد.»(3)
ب) جايگاه مهندسي فرهنگي در ساختار قدرت سياسي
1- به اعتقاد متخصصين علوم سياسي منابع قدرت در سطح جهاني در حال دگرگوني است و در دنياي غرب اين اتفاق از چند دهه پيش شروع شده است. منابع قدرت كنوني با فاصله گرفتن از منابع كلاسيك يعني اقتصاد،نظاميگري و سياست به سمت منبعي به نام اطلاعات و انرژي سوق داده شده است. البته نه اينكه منابع كلاسيك تام و تمام به حاشيه رانده شده باشند؛ اما امروز جريان اطلاعات شكل دهنده نوع اقتصاد، سياست و نظاميگري است و اطلاعات چيزي جز فرهنگ نيست. اگر فرهنگ را توليد پيام و عقيده و نهادينهسازي اين پيام و عقيده بدانيم، اطلاعات چيزي جز فرهنگ نيست. (4)
2- فرهنگ و اطلاعات علاوه بر اينكه تعيين كننده نوع اقتصاد، سياست و ساير سطوح يك نظام سياسي است، آنها را نيز بر مبناي ملاكهاي مدنظر خود بازسازي ميكند و هر اندازه كه جريان فرهنگي و اطلاعاتي از قدرت زيادي برخوردار باشد، شعاع آن، كشورها و حوزههاي بيشتري از زندگي انسان را تحتالشعاع قرار ميدهد. روشن است كه با توجه به اين مساله بايد به نقش و نفوذ تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي غرب كه رهبر معظم انقلاب مطرح ميكنند توجه ويژهاي نمود. با توجه به تغيير منابع قدرت در سطح جهاني، امروزه ناتوي فرهنگي نوك تيغ حمله غرب به جوامع اسلامي محسوب ميشود. از اين رو بايد با مهندسي فرهنگ در داخل اولاً بتوان در مقابل اين تهاجم گسترده ايستاد و ثانیا نوعي بديل از فرهنگ را در سطح جهاني به عنوان فرهنگ اسلامي مبتني بر فطرت بشر ارائه داد تا بتوان سلطه يكجانبه فرهنگ غرب را با چالش مواجه نمود. اين مساله نيازمند نگاهي استراتژيك و كلان به فرهنگ است. بدين معنا كه با وسعت دايره فرهنگ، همه چيز را قبل از آنكه به كار گرفت بر مبناي فرهنگ مطلوب سنجيده و در راستاي قوام و استمرار فرهنگ آرماني، كالا، خدمات و سياستهاي مورد نظر را به كار گرفت. پينوشتها:
1- سخنراني مقام معظم رهبري، 8/10/1383 2- همان، 26/9/1381 3 - همان. 4- گفتاري از دكتر حسن عباسي، «مقدمهاي بر مهندسي فرهنگي»، نشريه آيينه هنر، شماره 19، تابستان 1386.
تقدیم به اقای روحانی: دلخوش به شعار اعتدالیم الحق که چقدر خوش خیالیم پیوسته دچار ضدحالیم بگذار که اندکی بنالیم وضعیت ما اگر که حاد است تقصیر ز احمدی نژاد است
از پاقدم شما حسن جان شد روزی و رزق ما دوچندان کلا متحول شده ایران اجناس شده چقدر ارزان گر قیمت گوشت و نان زیاد است تقصیر ز احمدی نژاد است
تو از سر مملکت زیادی منت به سر همه نهادی تو عاشق نقد و انتقادی یک دکتر خیلی باسوادی گر منتقد تو بی سواد است تقصیر ز احمدی نژاد است
تو شیخ همیشه دیپلماتی حلال تمام مشکلاتی واسه همه میکنی تو قاطی دلبسته به این مذاکراتی گر زحمت هسته ای به باد است تقصیر ز احمدی نژاد است
ای حاج حسن چقدر مردی با رانت و فساد در نبردی به به که تو واقعا چه کردی امروز اگر چنانچه فردی مشغول به سوء استفاده است تقصیر ز احمدی نژاد است
تو جنبه انتقاد داری کابینه با سواد داری شخصیتی چون جواد داری داعیه اقتصاد داری گر گیر به کار اقتصاد است تقصیر ز احمدی نژاد است
از برکت این کلید تدبیر اوضاع دوباره کرده تغییر روباه شده برای ما شیر البته حسن نداشت تقصیر گر دشمن دوباره شاد است تقصیر ز احمدی نژاد است
آهنگ مذاکره شده ساز پیداست نتیجه اش از آغاز اشتون بکند برای ما ناز تحریم شویم ما ولی باز لبخند به لب های جواد است تقصیر ز احمدی نژاد است
گردیده مذاکرات تمدید پس گاو حسن دوباره زایید ای وای شما چه ناقلایید با این که رفیق کدخدایید تحریم جواب اعتماد است تقصیر ز احمدی نژاد است
احسنت بر این وزیر ارشاد دیدید عجب مجوزی داد خوانندگی زنان شد آزاد کردند دل گوگوش را شاد گر کشور ما پر از فساد است تقصیر ز احمدی نژاد است
گر بودجه مملکت شود کم تحریم اگر شویم هردم تزریق شود به مملکت سم اصلا همه چیز به جهنم گر کار تو غرق انتقاد است تقصیر ز احمدی نژاد است تقصیر ز احمدی نژاد است
به تازگی تصویری دستکاری شده در شبکههای اجتماعی میان شهروندان افغانستانی منتشر شده که به شدت آنها را پیرامون رفتار با مهاجرین افغانستانی در ایران به خشم آورده است.
همواره اخباری غیرواقعی و یا غلوآمیز از برخوردهای نادرست با شهروندان افغانستانی در ایران منتشر میشود که منجر به برگزاری تظاهرات مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان و کارزارهای مختلفی در این کشور میشود.
اخبار و تصاویر غیرواقعیای که گاه راه به صفحه سیاستمداران و شخصیتهای رسانهای این کشور در شبکههای اجتماعی نیز مییابد. این اخبار و تصاویر نیز بدون هیچگونه تحقیقی پیرامون واقعی بودن و یا نبودن آنها مدام دست به دست میشوند.
بهتازگی نیز تصویری در همین راستا و در جهت تیره کردن روابط میان دو کشور ایران و افغانستان توسط کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان به شکل گستردهای دست به دست شده است.
ماجرا از این قرار است که تابلویی از ورودی یک پارک در ایران گرفته شده که روی آن نوشته شده: «از آوردن حیوانات به پارک خودداری کنید»، روی تابلو برای معنی دقیق حیوانات نیز ۲ کلمه «سگ و افغانی» دیده میشود. تابلویی که تقریباً با نگاه اول غیرواقعی و فتوشاپ بودن آن مشخص است.
روی عکس واقعی و دستکاری نشده نوشته شده است: «از آوردن حیوانات به پارک خودداری کنید» و در پرانتز نیز نام ۲ حیوان «سگ و خر» دیده میشود.
تصویر واقعی برای اولین بار در سال ۹۱ منتشر شده اما محل گرفتن این عکس چندان مشخص نیست و در سایتها و وبلاگهای مختلف، محلهای گوناگونی برای آن ذکر شده است.
تصویر واقعی و غیر "دستکاری" نشده که در سال ۹۱ منتشر شده است
درمورد برخورد با مهاجران افغان در ایران همین بس که رهبر معظم انقلاب بارها در بیاناتشان به تکریم مهاجران افغان تأکید داشتهاند و با بیان جمله «تهران؛ خانه افغانستانیهاست»، مشخص کردهاند که سیاست عالی نظام جمهوری اسلامی در مواجهه با مهاجرین افغانستانی، همچنان طبق آرمانهای اولیه انقلاب تدوین میشود.
اخیراً نیز در یک تصمیم بزرگ و تاریخی دستور دادهاند که همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارد باید در مدارس دولتی ثبتنام شوند.
این دستور که با نگاهی فراتر از مرزهای انسانی و قوانین اداری، صادر شده بود، خیلی زود مورد استقبال وسیع جامعه مهاجرین افغانستانی و ایرانیهای معتقد به کرامت و اصول انسانی قرار گرفت.
رهبر انقلاب، همچنین در دیدار «محمد اشرف غنی» رئیس جمهوری افغانستان، تهران را خانه برادران افغانستانی خواندند و با اشاره به ارتباطات و دوستیهای پایدار و قدیمی با دولت همسایه، اظهار امیدواری کردند روز به روز موفقیتها و تواناییهای داخلی دولت و ملت افغانستان افزایش یابد.
مردم و مسئولین دو کشور افغانستان و ایران باید همواره متوجه عملکردهای خصمانه عوامل وابسته به دشمن مشترک باشند و در مقابل دسیسههای آنان هوشیارانه عمل کنند و نگذارند که در میان روابط نیک و حسنه این دو کشور خلل و فاصلهای ایجاد شود.
منبع : ابنا
«80 درصد شرکتهای تولید انیمیشنهای ایرانی ورشکسته شدهاند»
مدتیست که در برخی فروشگاهها و سوپرمارکتها، انیمیشنهایی مربوط به شخصیتهایی مثل «باربی» فروخته میشود که دارای دوبله فارسی و حتی پروانه نمایش! هستند.
صراط: مدتیست که در برخی فروشگاهها و سوپرمارکتها، انیمیشنهایی مربوط به شخصیتهایی مثل «باربی» فروخته میشود که دارای دوبله فارسی و حتی پروانه نمایش! هستند.
در این انمیشینها که مروّج لایفاستایل ضد اسلامی و ضد ایرانی هستند؛ برهنگی، رقص، رابطه با جنس مخالف، عشق و ... گاهی بعنوان موضوع اصلی کارتون و گاهی بعنوان استایل جنبی قهرمان داستان نشان داده میشود.
جالب آنکه حتی برخی تصاویر کارتونی چاپ شده بر روی بستههای توزیع این انیمیشنها نیز مضمون برهنگی دارد و در رسانه قابل انتشار نیست.
تصاویری که در ادامه میبینید مربوط به همین انیمیشنها و بستههای حاوی DVD آنهاست که در فروشگاهها به قیمت 4 هزار تومان عرضه میشود!
نشانهای مربوط به دوبله فارسی، پروانه نمایش و شماره پروانه نمایش در عکسهای فوق مشخص است!
*درباره این اتفاق که میتوان مطمئن بود مضرّات آن هزار بار خطرناکتر از آسیب ماهوارهها نیز هست، ابعاد گوناگونی وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام؛ فقط به دو مورد آن اشاره میکنیم.
یکم: مشخص نیست کدام نهاد و دستگاه نظارتی به این انیمیشنها یا به عبارت بهتر به این «بمبهای 4 هزار تومانی»! پروانه نمایش اعطا کرده و این کارتونها در کدام استودیوها به زبان فارسی دوبله میشوند!
آیا وزارت ارشاد در جریان سبک غلط باربی، محتوا و تصاویر غلط و گاه مستهجن این انیمیشنها و ضرر خطرناکتر از بمب این محصولات ضدّ فرهنگی در میدان جنگ نرم هست؟!
و دوم: توزیع این انیمیشنها در فروشگاههای ایران در حالی صورت میگیرد که شرکتهای انیمیشنساز وطنی به دلیل مشکلات مالی، بیمهری عمده دستگاههای فرهنگی، بیتوجهی رسانهها و سوء تدبیر مسئولان امر در بحران ورشکستگی قرار دارند و آثارشان به بازارهای داخلی کشور راه نمییابد.
و قبح این رخداد برای مسئولان در آنجا بیشتر میشود که در بازار داخلی کشور نیاز فراوانی به انواع انیمیشن سالم و همخوان با سبک زندگی اسلامی و ایرانی وجود دارد که همانطور که در تصاویر هم مشاهده میشود، در نبود آنها؛ انیمیشنهای موهن راه خود را به خانه کودکان و نوجوانان ایرانی باز میکنند.
در همین زمینه، سایت سینماپرس چندی قبل به نقل از روانبخش صادقی، رییس انجمن سینمایی فیلمسازان انیمیشن ایران (آسیفا) گزارش داد که بسیاری از استودیوهای تولید انیمیشن – در ایران - با مشکل مالی مواجه شده و تا امروز بین 75 تا 80 درصد از این استودیوها تعطیل شدهاند.
وی همچنین تصریح کرده بود: در حال حاضر وضعیت حضور انیمیشن (ایرانی) در بازارهای جهانی و حتی بازارهای داخلی در حد صفر است!
جالب آنکه حتی برخی از شرکتها و گروههایی که در جشنوارههای داخلی انیمیشن ایران حائز مقامهای مختلف و حتی گاهی اول شدهاند نیز به دلایل پیشگفته در معرض فروپاشی قرار گرفته و یا ورشکسته شدهاند.
شما بازیگرانی که حتی وقتی جلوی دوربین نیستید هم برای ما مردم بازی می کنید، به سوال من پاسخ بدین که مردمی هستید یا نه؟؟
یعنی آیا خود را از مردم می دانید و اعتقاد دارید که برای مردم کار می کنید؟؟؟ آیا نظر مردم را با اهمیت دانسته و به آن احترام می گذارید؟؟؟ آیا معتقدید که حالا که خیلی از مردم شما را می شناسند باید بعضی از شئون را بیشتر رعایت کنید و عموم مردم را در نظر بگیرید؟؟؟
پس چرا از ایرانی بودن خود شرمسارید و شناسنامه بچه های خود را در کشورهای بیگانه و گاهی دشمن ایران می گیرید؟؟؟؟؟
خانم مهناز افشار، خانم شیلا خداداد و ... از شما انتظار نیست. حتی از سیاست مداران ما نیز چنین کاری قابل قبول نیست، اما شاید اگر آنها انجام بدهند بشود یه جورایی توجیه کرد اما شما هنزمندان که خود را مردمی می دانید انتظاری دیگر از شما می رود.
هرچند که خیلی از هنرمندان ما انقدر از شهوت قدرت و ثروت .. پر شده اند که دیگر این حرفهای مظلومانه را نمی شنوند.
خیلی از این هنرمندها که صراحتا خود را مردمی نمی دانند بماند ........
به عنوان یک افسر جنگ نرم وقتی دیدم همه برنامه هایی مثل ویچت، وایبر ، واتس اپ، تانگو، لاین و اینستاگرام روی گوشی های خودشون نصب می کنن برام جالب شد تا ببینم این برنامه ها چی دارن که اینقدر مردم رو به خودشون جذب کرده.
اوایل همه اون هایی که شماره من رو داشتن کیف می کردن که به به فلانی هم وارد این برنامه ها شده و شروع به خوش آمد گویی می کردن. اما لحن صحبت کردن همه خیلی خودمونی بود. حتی خانم های نامحرمی که یا همکلاسی بودن یا برای کارهای اداری شماره ام رو داشتن. برام جالب بود که تو این فضا هیچکس هیچکس رو غریبه نمیدونست.
اما بعد چند وقت استفاده از این برنامه ها پرده ها کنار رفت و ماهیت اصلی اون هارو کشف کردم که باعث شد سریعاً تمام این شبکه های اجتماعی رو از روی گوشی همراهم حذف کنم.
اصل ماجرا چه بود؟ (اسامی استفاده شده غیر واقعی می باشند)
یک روز تصمیم گرفتم برم به پروفایل افرادی که جزء دوستانم به من اضافه شده بودن. رفتم تو پروفایل آقا حمید یکی از بچه های گل و مذهبی که یکدفه چشمم افتاد به نظرات یکی از مطالب ارسالیش. چندتا دخترخانم جوون که عکس های بی حجابی رو آواتارشون گذاشته بودن برای آقا حمید نظر گذاشته بودن و آقا حمید ماهم براشون نوشته بود: ممنون نازی جون. به سلام فاطی کوچولو چه عجب کجایی دختر؟
چند لحظه مات و مبهوت بودم که این همون حمید بچه مثبت خودمونه که الان با دخترای نامحرم و بی حجاب اینجوری داره حرف میزنه؟ حتی اگه فامیلشونم باشه نه حمیدی که میشناسم اینجور پسریه نه اینکار شرعاً درسته. خیلی ناراحت شدم.
بیخیال حمید شدم و رفتم تو پرو فایل سعید از دوستای گل روزگار که یهوو دیدم اوه اوه عکس شخصی با خانمش که لباس مناسبی نداشته رو انتشار داده که سریع پریدم بیرون. پیش خودم گفتم سعید از تو بعید بود تواینقدر با غیرت بودی آخه چرا؟
گفتم سعید هم بیخیال که چشمم افتاد به پروفایل یکی از همکلاسی های خانم و که خیلی خانم سرسنگینی بود. تا وارد شدم دیدم برا هر مطلب ارسالیش چندین پسر عتیقه لایک و نظر گذاشتن و اون خانم همکلاسی هم با شوخ طبعی و بدون رعایت حریم محرم و نامحرم شروع به شوخی های دور از شأنش کرده بود.
تو پروفایل هرکسی می رفتم یا عکس مناسبی نداشت یا چیزهایی میدیدم و میخوندم که کلا با اون شخصیتی که از اون طرف انتظار داشتم زمین تا آسمون فرق داشت. بله تازه متوجه شده بودم هدف اصلی این شبکه های موبایلی تنها جاسوسی نیست بلکه اون ها حریم های بین مردم رو هدف قرار داده اند. وقتی بین من و دوستم حریم هاشکستهبشود زمینه های بی اعتمادی و شک بوجود میاد. وقتی بی اعتمادی و شک بوجود بیاد کم کم به سمت جامعه ای خواهیم رفت که هیچ اعتمادی در اون نیست.
داستان مرگ خاموش سربازان آمریکایی
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرارنمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند. دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند. هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردهاند را تعریف کنند. هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت. و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود. چقدر در زندگی خود و اطرافیان خود را به صورت خاموش شکنجه کرده ایم؟
پ,ن : دردسر عضویت من در این شبکه ها این بود که به دلیل کار دانشجویی که در دانشگاه انجام میدم شماره تلفنم بین خیلی از دانشجوها پخش شده بود و هرکسی هم که عضو این شبکه های اجتماعی موبایلی بود به راحتی به پروفایل من دسترسی داشت. عکس پروفایل من تو دل یک جنگل کنار رودخانه بود. یکی از خانم ها عکس پروفایل من رو روی گوشی خودش ذخیره کرده بود و بین دانشجو ها اون رو نشون می داد و شایعه درست کرده بود که با من رفته جنگل و از من عکس گرفته. اما خدارو شکر همه من رو خوب میشناختن و سریع جلوی اون خانم رو گرفتن و هیچکس هم حرف اون خانم رو باور نکرد.
از آفات و ناهنجاریهای خانوادگی در آخرالزّمان، زنسالاری تا سر حدّ زنپرستی و قبله قرار دادن زنان است:
(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبلهاش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود. مرد از همسرش اطاعت میکند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی میکند. در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار میکند، آنچه را که او نمیخواهد، انجام میدهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج میکند.
در آخرالزّمان، خواهی دید که پدران و مادران از فرزندان خود به شدّت ناراضی اند و عاقّ والدین شدن رواج یافته است. حرمت پدران و مادران سبک شمرده میشود. فرزند به پدرش تهمت میزند، پدر و مادرش را نفرین میکند و از مرگ آنها مسرور میشود.
به گزارش سرویس سیاسی شفاف، حجت الاسلام جعفر شجونی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:
*تا امروز دولت در جاهاي مختلف هزار جور صحبت و به دلواپسان توهين كرده است. يكبار به جهنم حوالهشان كرده، يك بار بيسواد خطابشان كرده و جاي ديگر هم گفته اينها بگذارند و بروند. رهبري بود كه جلوي اين سخنان دولت را گرفت و اجازه نداد بيش از اين به ما توهين شود وگرنه دولت ميخواست به اين روند توهينآميز خود ادامه دهد.
*اعتدال را ابوموسي اشعري آورد و با لفظ «اعتدال» علي(ع) را خانهنشين كرد و گفت علي تندرو است در حالي كه علي دنبالهرو پيامبر (ص) بود و اگر او تندرو بود پس پيامبر (ص) هم تندرو بود. ما در قرآن هم واژه اعتدال را داريم اما در كنارش اغلظ عليهم را هم داريم. آنجايي كه خداوند ميفرمايد: «جاهِدِ الْكفار والْمُنافِقِين واغْلُظْ عليهِمْ». يعني با منافقين و كفار تند و غليظ باش. اين آقايي كه به اسم اعتدال آمده است حرفهايش به اين معناست كه امام خميني هم تندرو بوده است، دولتهاي قبلي همه تندرو بودهاند. دولتي كه نان و بنزين مردم را گران كرده فكر ميكند خيلي هنر كرده است. با اين اوضاع [... ] من هم ميتواند رييس دولت شود، اينگونه كار كردن كه كاري ندارد. ببينيد اين مردم فرزند خميني هستند و خوب ميدانند در اين كشور چه ميگذرد. درست است كه روحاني هم كلاه و هم ريش ما است اما عملكردش براي ما قابل قبول نيست.
*من نميدانم واقعا چرا مردم به ايشان راي دادند. مگر اين آقا چه گفته كه مردم او را انتخاب كردند؟
*مجلس قهوهخانه نيست كه هر توهيني را نثار آن كنند. اين مجلس بسيار مقاومت كرده است، مثل جريان وزراي علوم. مجلس به وزراي پيشنهادي راي اعتماد نميداد چون به خوبي ميدانست آنها به درد اين نميخورند كه وزير علوم جمهوري اسلامي ايران باشند و دلايل قانعكنندهاي هم برايش داشتند.
*من كسي هستم كه تاريخ اسلام و انقلاب را به خوبي ميدانم. دفتر من گاهي پر ميشود از دوربين و خبرنگار كه همه ميخواهند با من در رابطه با انقلاب مصاحبه كنند. درمورد آيتالله كاشاني، آيتالله طالقاني، مصدق، ملي شدن صنعت نفت و پيروزي انقلاب و اينكه در نوفل لوشاتو چه خبر بوده است.
*الان ببينيد در سفرهاي استاني اين دولت استقبال زيادي از روحاني نميشود. چون اين دولت به مردم دروغ ميگويد. يكي از همين دولتيان گفته است كه دولت عوامفريب است. حدود ٦٠ درصد از يارانهبگيران نيازي به يارانه ندارند اما دولت چون انتخابات و مجلس را در پيش دارد و نميخواهد راي مردم را از دست دهد يارانههايشان را قطع نميكند. اين اقدامات عين شرك و نفاق است. دولت اگر ميخواهد اقدامي كند بايد آن را انجام دهد ولو اينكه مردم فردا به او راي ندهند.
*از دولت هاشمي گرفته تا دولت اصلاحات و احمدينژاد و روحاني مايه عوامفريبي در همه آنها وجود دارد و من ميتوانم آن را ثابت كنم. چرا همهچيز را فقط به احمدينژاد ربط ميدهيد. اصلا صراحتا از من سوال كنيد من هم پاسخ ميدهم و ميگويم كه او هم همين گونه بوده است. من از كسي ترسي ندارم. ما چهار سال اول از احمدينژاد حمايت كرديم و پشتش ايستاديم اما در چهار سال دوم به دليل وجود كساني همچون مشايي و بقايي در كابينه و اطرافش به او هم انتقاد كرديم. من نوكر هيچ دولتي نبودهام و آقاي همه دولتها هم هستم. من حرف خودم را ميزنم و از كسي ترسي ندارم.
*من هيچگونه ارتباط كاري و شخصي با احمدی نژاد ندارم حتي شماره تلفنش را هم ندارم كه بخواهم با او تماسي بگيرم.
اگر شوراي نگهبان ايشان را تاييد كند قطعا به عرصه سياست بازخواهند گشت و اداره كشور را دوباره به دست خواهند گرفت.
اگر احمدينژاد بازگردد، صددرصد راي خواهد آورد. احمدينژاد در ميان عوامالناس محبوبيت بالايي دارد. او رييسجمهوري پركار و كمخواب بود. اول صبح همه وزرا را راه ميانداخت و به كارشان ميگرفت. به همه شهرستانها سر ميزد و به مشكلات مردم رسيدگي ميكرد.
*شما طوري سوال ميكنيد كه انگار من احمدينژادي هستم تا بخواهم از او دفاع كنم و پاسخگوي عملكرد او باشم. نه من طرفدار احمدينژاد نيستم من فقط ميگويم چشمم به شوراي نگهبان است. اگر شوراي نگهبان ايشان را تاييد كند پس مشكلي وجود ندارد و ايشان به دليل محبوبيت راي خواهند آورد. حالا معاون اولش هم دزد بوده باشد اصلا از كجا معلوم معاون اول اين يكي رييسجمهور هم دزد نباشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مصرف الکل در ایران ممنوع اعلام شد اما آماری که طی چند سال اخیر به گوش می رسد، چندان خوشایند نیست. شاید دکتر باقر لاریجانی، رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران، اولین مقام رسمی کشور بود که در اردیبهشت سال ۱۳۹۱ از این حقیقت تلخ پرده برداشت و از مصرف الکل در کشور اظهار نگرانی کرد. سال گذشته، گزارش سازمان جهانی بهداشت در مورد الکل نیز نشان داد ایران از میان ۱۹۰ کشور دنیا در مصرف الکل رتبه ۱۶۶ را دارد. این به آن معنی است که خوشبختانه میزان مصرف الکل و تعداد مصرف کنندگان الکل در کشور ما کم و بر اساس آمار نه چندان معتبر و رسمی حدود ۲/۵ درصد است ولی وقتی صحبت از الگوی مصرف می شود، ایران در رتبه ۱۹ قرار می گیرد. منظور از الگوی مصرف یعنی میزان مشروبی که هر فرد الکلی در سال استفاده می کند. این میزان برای ایرانی های الکلی حدود ۲۵ لیتر در سال است، در حالی که در کشوری مثل فرانسه که فقط ۵ درصد جمعیت آن الکل نمی نوشند، الگوی مصرف ۱۳ لیتر در سال است.
چون در مورد الکل به صورت باز صحبت نمی کنیم. مصرف الکل به دلایل شرعی در کشور ما ممنوع است اما حقیقت تلخ این است که ما در کشورمان مصرف کننده الکل داریم و نیروی انتظامی نیز براساس مقاله ای که اردیبهشت سال۹۱ در روزنامه شرق منتشر شد، اعلام کرد که سالانه حدود ۸۰ میلیون لیتر الکل در کشور مصرف می شود. مسلما۸۰ میلیون لیتر فقط مربوط به مصارف صنعتی و تجاری نیست و بخشی به صورت نوشیدنی مصرف می شود. متاسفانه مردم ما در مورد انواع الکل و مصارف آن اطلاعات کافی ندارند. از نظر ماهیت شیمیایی، الکل چند نوع است و انواع سبک و سنگین، خانگی و کارخانه ای دارد. الکلی که در اثر تخمیر میوه و حبوبات به وجود می آید، همان آب جو است و الکلی که در اثر تقطیر حبوبات و میوه به دست می آید، مشروبات الکلی مثل ویسکی و ودکاست اما الکلی که در اثر تغییر شیمیایی در زغال سنگ و نفت به وجود می آید، الکل صنعتی است. الکل صنعتی ماده ای شیمیایی و غیرخوراکی است و اگر مصرف شود، می تواند عوارض حادی مثل نابینایی ایجاد کند. برخی گزارش ها از بیمارستا ن های کشور نشان می دهد جوانان ما به دلیل ناآگاهی الکل ۹۰ درصد صنعتی را از داروخانه می خرند و با وانیل مخلوط می کنند و می نوشند که بسیار پرعارضه است. شرع و قانون مصرف الکل را ممنوع می داند. اما الکل تخمیری را شاید برخی بتوانند تا ۲۰۰ سی سی از نظر جسمی تحمل کنند اما الکل تقطیری را هرگز نباید بیش از ۳۰میلی گرم نوشید. یکی از دلایل شیوع خودکشی و جرح و تصادف در افرادی که در کشور الکل مصرف می کنند، مصرف زیاد الکل تقطیری است. متاسفانه الکلی های کشور ما الکل تقطیری را لیتری می نوشند.
در مورد این موضوع آماری وجود ندارد اما حتی در کشورهایی که منع مصرف فرهنگی و مذهبی الکل وجود ندارد، مثل کشورهای آمریکایی و اروپایی، فروش الکل به افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است و نوشیدن الکل قبل از ۲۱ سالگی در اصل نوشیدن زودرس تلقی می شود.
دیروز، سایتهای خبری به نقل از کسانی که «جمعی از مؤسسات مردمنهاد فرهنگی- اجتماعی و اقشار مختلف مردم قزوین» عنوان میشدند نامهای را منتشر کردند که نسبت به رواج «اپیلاسیون کامل بدن» و «راهاندازی سالنهای مخصوص اپیلاسیون» در این شهر به مسئولان هشدار داده و خواستار برخورد با آن شدند.
این نامه سرگشاده را بار اول وبسایت «قزوین خبر»، از وبسایتهای فعال نزدیک به جریانهای اصولگرای استان قزوین و همچنین نویسندگان اصلی نامه با چنین تیتری منتشر کرد: «خطاب به معاونت سیاسی و امنیت استانداری/ نامه سرگشاده فعالان فرهنگی»
در رابطه با جزئیات این نامه و همچنین دغدغهها و نگرانیهای نویسندگان این نامه، خلیلی سردبیر «قزوین خبر» در گفتوگویی با «شرق» اینگونه توضیح میدهد: «این نامه متعلق به ما نیست و ما فقط آن را منتشر کردهایم اما خود ما هم مدافع موضوع طرحشده در نامه هستیم.»
در این نامه که نویسندگانش با محوریت نگرانی برای «عفت و حیا و پوشش زنان جامعهمان» نوشتهاند بهصورت مشخص و صریح به موضوع اپیلاسیون اشاره کرده و خواستار برخورد با این مسئله شدهاند.
این بخشی از این نامه است: «متأسفانه مدتی است که پازل اینگونه خدمات که اغلب خلاف شرع محسوب میشود، با انجام اپیلاسیون کامل بدن در بسیاری از این مراکز به اوج مأموریت حیازدایی خود رسیده و تکمیل گردیده و زمینه آغاز برخی از ناهنجاریهای اخلاقی را فراهم ساخته است و حتی مراکز غیرقانونی و بدون مجوز با نام سالنهای مخصوص اپیلاسیون در این شهر دایر گشته که بدون هیچگونه نگرانی و با اطمینان از عدم نظارت ارگانهای مسئول به کسب درآمد مشغولند!»
همین بخش از این نامه نیز بیشتر از همه در وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی واکنشبرانگیز و حاشیهساز شد. چنین واکنشی به موضوع «زدودن موهای زائد بدن» که در اسلام نیز در روایاتی متعدد بر آن تأکید شده و مستحب برشمرده شده است برای بسیاری پرسشبرانگیز و تعجبآور بود.
خلیلی، سردبیر سایت «قزوینخبر»، منبع اصلی و منتشرکننده این نامه، در پاسخ به پرسشهای «شرق» در همین رابطه چنین گفته است: «مسئله اصلی در شرایط کنونی از نظر ما پرونده جدیدی است که روی آن خیلی مانور میدهند، موضوع ماساژ است که پشت موارد آرایشی و بهداشتی در حال ارائه است. مباحثی مثل بردن فرهنگ ماساژ به داخل خانهها و شرکتهاست و این میتواند وجهه متفاوتی داشته باشد، من معتقد هستم اسم ماساژ که بیاید فکرها میروند سمت تایلند، مالزی و اندونزی و کشورهای جنوب شرق آسیا، و در صورتی که با آنها برخورد نشود عاقبت ما رفتن به این سمت است.»
از او میپرسم اما در نامه منتشرشده هیچ اشارهای به موضوع ماساژ نشده است و همهچیز حول محور هشدار درباره اپیلاسیون است، در حالی که اپیلاسیون چیز جدیدی نیست و مربوط به نظافت شخصی بدن انسان است. این پاسخ اوست: «من اگر به لحاظ جامعهشناسی بخواهم به موضوع نگاه کنم به همین قضیه از منظر تغییر سبک زندگی از نظافت به اپیلاسیون و ماساژ میپردازم، چنین چیزهایی در سبک زندگی ایرانی و اسلامی که رهبر معظم انقلاب نیز بارها اشاره کردند هیچ جایی ندارد، این مرحلهای از اباحهگری را ترویج میدهد. از طرفی به نظرم همه موارد گویاست. ما در لید خبرمان هم نوشتیم پدیدههای نوظهور، آرایشگاه برای یک خانم نوظهور نیست، مصداق نوظهوری همین ماساژ است. چند روز پیش در قزوین نمایشگاهی توسط اداره آموزش و پرورش برگزار شد درباره موضوعات کمک آموزشی؛ اما آنجا غرفهای بود متعلق به یک مؤسسه خاص که تعدادی خانم آنجا بودند و پشتپرده، خدمات ماساژ ارائه میدادند، این البته فقط یکی از مصداقهاست و مشابه آن زیاد است و در حال افزایش هستند. موضوع این است که نویسندگان مطلب و نامه مأخوذ به حیا هستند. ما بحث جدیای که داریم این است که نشر منکر، منکر است به همین خاطر خواسته نشد بهصورت شفاف به موضوع پرداخته شود.»
با وجود این، باز هم سردبیر وبسایت «قزوینخبر» به موضوع چرایی هشدار درباره اپیلاسیون اشارهای نمیکند و در پاسخ به سوال دوباره من و اینکه چرا در نامه اشارهای به ماساژ نشده است، میگوید: «البته من نگارنده نامه نیستم و تنها آن را منتشر کردهایم، اگر من نگارنده بودم به این قضیه اشاره میکردم و موضوعات را فراتر از این میدیدم.»
از او میخواهم در صورت امکان، من را به نویسندگان نامه برای پرسیدن همین سؤال معرفی کند، در تماس بعدی خبر میدهد نویسندگان نامه تمایلی به گفتوگو در اینباره ندارند و چون مسئولان قول رسیدگی به ماجرا را دادهاند، نمیخواهند حاشیهسازی کنند؛ اما گفتند اگر لازم باشد در آینده در اینباره بیشتر صحبت خواهند کرد.»
این در حالی است که بر اساس اطلاعات منتشرشده در وبسایت «اسلام کوئست»
(www. IslamQuest.net) متعلق به مؤسسه دینی - فرهنگی «رواق حکمت» که کار خود را با هدف پاسخگویی به پرسشهای دینی از سال ٨٥ آغاز کرده است در پاسخ به سوال کاربرانی با این مضمون «آیا زدودن موهای زائد بدن در اسلام توصیه شده و آیا دارای آدابی نیز میباشد؟» اینگونه پاسخ داده است: «در این زمینه باید گفت؛ ازبینبردن موهای زائد، مثل موهای زائد اندام و زیر بغل مسئلهای بهداشتی و از نظر اسلام مستحب است و به آن سفارش شده، اسلام در موارد فراوانی به زدودن موهای زائد بدن توصیه کرده و شیوهها و آدابی را نیز در این زمینه بیان نموده است.» و در ادامه با ذکر روایاتی از امامعلی(ع) و امام صادق(ع) در اینباره از آداب شرعی این کار گفته است. موزدایی یا با عبارت رایج و مصطلح کنونیاش «اپیلاسیون» (Epilation) نیز اینگونه تعریف میشود: «اپیلاسیون یا موزدایی به ازبینبردن موهای زائد یا به روشهای ازبینبردن مو بهویژه موهای بدن انسانها گفته میشود» بااینحال نویسندگان نامه به دلایلی نامعلوم نسبت به این موضوع واکنشی تند و هشدارآمیز نشان داده، به آن اعتراض کرده و خواستار برخورد با آن شدهاند.
---------------------------------------- متن کامل این نامه که به رحیمی، معاون سیاسی- امنیتی استاندار قزوین تحویل داده شده و رونوشتی از آن به تعداد زیادی از مسئولان دولتی، نظامی، سیاسی، دینی و صنفی استان ارائه شده است، به این شرح است:
در پی اقدامات نوظهور برخی مراکز آرایشی جمعی از مؤسسات مردمنهاد فرهنگی- اجتماعی و اقشار مختلف مردم در نامهای سرگشاده خواستار رسیدگی فوری به اوضاع این مراکز شدند. قال الصادق علیه السلام: «لاحیاء لمن لا دین له» چند صباحی است که بسیاری از سالنهای آرایش بانوان شهرمان به پیادهنظام کارگردانان برخی از برنامههای ماهوارهای تبدیل شده و در این زمینه گوی سبقت را برای کسب درآمد بیشتر؟! از هم میربایند. اگر نگاهی به لیست خدمات این مراکز بیندازیم بهطور واضح این خدمت رایگان به جبهه فرهنگی دشمن جهت ضربهزدن به عفت و حیا و پوشش زنان جامعهمان را مشاهده میکنیم؛ خدماتی که با هدف نمایاندن هرچهبیشتر زیباییها و لطافتهای زنانه در فضای عمومی جامعه بهجای محیط امن خانه ارائه میگردد که نتایج مخرب آن بر آگاهان امور اجتماعی و خانواده مبرهن است.
متأسفانه مدتی است که پازل اینگونه خدمات که اغلب خلاف شرع محسوب میشود، با انجام اپیلاسیون کامل بدن در بسیاری از این مراکز به اوج مأموریت حیازدایی خود رسیده و تکمیل گردیده و زمینه آغاز برخی از ناهنجاریهای اخلاقی را فراهم ساخته است و حتی مراکز غیرقانونی و بدون مجوز با نام سالنهای مخصوص اپیلاسیون در این شهر دایر گشته که بدون هیچگونه نگرانی و با اطمینان از عدم نظارت ارگانهای مسئول به کسب درآمد مشغولند! و تأسفبارتر اینکه از طرف برخی از مسئولان شهرمان به بعضی از این مراکز به نام مرکز آموزشی؟! در نمایشگاههای رسمی، غرفه اختصاص یافته و غرفهداران آن با بدترین وضعیت پوشش به ارائه خدمات آموزشی آرایشی خود میپردازند (مستندات موجود است)
بهراستی آیا مسئولان محترمی که از افزایش آمار طلاق و سایر معضلات اجتماعی در استان نگرانند، به عواقب حمایت از اینگونه مراکز که اقداماتشان در جهت امنیتزدایی از قشر فرهیخته بانوان و پایینآوردن شأن و مقام زن مسلمان ایرانی در حد یک کالای مصرفی که تمام سعیاش زیباترنمایاندن خود به مردان بیگانه با فنون آرایشی خاص است اندیشیدهاند؟
ما فعلا اینگونه اقدامات را با دید خوشبینانه و به منظور همدلی و همزبانی، به عنوان غفلت و سهلانگاری مسئولان میانگاریم و از دستاندرکاران ذیربط میخواهیم تا هرچهسریعتر نسبت به ساماندهی خدمات این مراکز اقدام نموده و برحذف خدمات غیرشرعی آنها نظارت نمایند. ضمنا در صورت عدم اقدام مؤثر در این خصوص، مردم دیندار قزوین بیش از این، توهین عملی به مقدسات خود را تاب نیاورده و اجازه نخواهد داد عفت و حیا و امنیت خانوادههایشان بازیچه دستهای پنهان برخی افراد معلومالحال گردد و خود رأسا در این زمینه اقدام خواهند نمود که مسلما عواقب آن به عهده مسئولان متسامح خواهد بود.
در این نوشته ۲۰ اندرز از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره خوردن و آشامیدن (برگرفته از کتاب روش تندرستی در اسلام، ترجمه طب النبی صلی الله علیه و آله) را مرور میکنیم :
۱ - ما قومی هستیم که تا گرسنه نشدیم نمیخوریم و چون خوردیم سیر نشده از غذا دست میکشیم.
۲ - معده محل هر بیماری و پرهیز، سرآمد هر دارویی است.
۳ - معده حوض بدن و رگها بر آن وارد است، پس اگر معده سالم باشد رگها هم سالم هستند و اگر مریض باشد رگها هم بیمار خواهند شد.
۴ - فرزند آدم هیچ ظرفی را پر نکرد که بدتر از شکم او باشد. فرزند آدم گمان میکند که خوردن زیاد، صلب او را محکمتر میکند. اگر به ناچار باید خورد، بهتر است که یک سوم آن برای غذا و یک سوم دیگر برای آب و یک سوم دیگر برای تنفس باشد.
۵ - از پرخوری دوری کنید که آن بدن را به فساد میکشاند و باعث بیماری میشود و سبب میشود که عبادت از روی کسالت باشد. (حال عبادت را از انسان میگیرد)
توضیح آنکه در قرآن کریم هم میخوانیم : کلوا و اشربوا و لا تسرفوا (سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۱) یعنی بخورید و بیاشامید (ولی) اسراف و زیادهروی نکنید.
۶ - کاسه برای کسی که آن را بلیسد طلب آمرزش میکند.
توضیح آنکه متأسفانه امروزه در بسیاری از رستورانها و تالارها در جریان مراسم جشن و غیره غذا با مقادیر زیاد اسراف و دور ریخته میشود و تهمانده ظروف رها میشوند. شاید این بیان نورانی حاوی پیامی به ما هم باشد که غذا را به اندازه در ظرف خود برداریم و نیمخورده را رها نکنیم و دور نریزیم.
۷ - بهترین غذای شما نان و بهترین میوهی شما انگور است.
۸ - نان را با چاقو برش ندهید و آن را گرامی بدارید که خدای سبحان آن را گرامی داشته است.
توضیح آنکه لازم است به نان (به عنوان برکتی عظیم) احترام گذاشته شود و این سنت زیبا که اگر نان را در خیابان یا کوچه ببینیم برداریم و به کناری بگذاریم تا زیر پای عابرین نباشد از جمله موارد تکریم نان است. گاهی دیده میشود که با بیتوجهی در نانواییها، نان به سوی میز جلوی مشتری پرتاب میشود و نظایر آن که باید در این خصوص احترام را در پیش گرفت.
۹ - سرور نوشیدنیهای دنیا و آخرت، آب است.
۱۰ - (غذای خود را) با نمک شروع کنید که آن دوای هفتاد درد است.
۱۱ - وقتی میل به آب داشتید، آن را به صورت مکیدن بخورید و پی در پی (یکسره و یکجا) ننوشید.
۱۲ - هر کس به خوردن زیاد غذا و آب عادت کند قلبش دچار قساوت (سنگدلی) میشود.
۱۳ - هر کس چهل روز گوشت نخورد اخلاقش بد میشود و قلبش دچار قساوت میشود.
توضیح آنکه زیاد خوردن گوشت توصیه نشده و حتی از آن نهی هم شدهایم لیکن نباید به رژیمهای صرفاً بدون گوشت (مثلاً رژیمهای گیاهخواری یا خامخواری محض) هم رو آورد.
۱۴ - خداوند سبحان به یکی از پیامبران خود که از ضعف شکایت کرده بود وحی کرد که گوشت را با شیر بپزد که شفا و برکت در آنهاست.
۱۵ - برنج در میان غذاها مانند رئیس در میان قوم است.
۱۶ - هیچ چیز جز شیر جای خوردن و آشامیدن را نمیگیرد.
توضیح آنکه امروزه شیر را غذایی کامل میدانند و ذکر اهمیت مصرف شیر از حوصله این نوشته خارج است.
۱۷ - بر شما باد عسل، سوگند به کسی که جانم در دست اوست خانهای نیست که در آن عسل باشد مگر اینکه فرشتگان برای ساکنان آن خانه طلب آمرزش میکنند. پس اگر کسی عسل بخورد هزار دوا در درون او وارد میشود و هزارهزار بیماری از او خارج میشود و اگر در حالی که عسل در درون اوست بمیرد، بدن او را آتش نمیگیرد.
۱۸ - هر کس حافظه بخواهد عسل بخورد.
۱۹ - وقتی زنی بچهای به دنیا آورد نخستین چیزی که آن زن میخورد رطب و خرمای شیرین باشد، زیرا اگر بهتر از آن چیزی بود خداوند سبحان به مریم (سلام الله علیها) وقتی عیسی (علیه السلام) را به دنیا آورد، عطا میفرمود.
۲۰ - خانهای که در آن خرما نباشد در واقع غذایی در آن نیست.
نقی! نامی که فخر آسمان است تلفظ کردنش حظ دهان است
ز القاب امام ِ هادیِ ماست امامی که عزیز شیعیان است
امام قد بلند ِ ماه رویی که جدّ حضرت صاحب زمان است
نقی، یعنی تو پاکی! پاک تر از همان آبی که در جنت روان است
نقی، چون مظهر پاکی ست، نامش برای قرنِ آلوده، گران است
به نام مادرش سوگند، زهرا! همان که صبح چشمش جاودان است
نخواهد از نفس افتاد این عشق که از «هادی» به قلب عاشقان است
به کوریِ دو چشم آن حقیری که از فرط حقارت بد دهان است
به هر دیوارِِ این دنیا نوشتیم : «نقی» زیباترین نام جهان است
چـــرا پــشـت ديــوار پنــــــهان شــدن .............. چــرا از هــــياهـــو هـــراســـان شـــدن
چـرا مثل چاهي که از خود تهي ست ............... به يــک ضــربه در خويش ويران شــدن
چـــــرا خـــوي در يــــوزگــي داشـــتن ............. به دنــــــبال دونـــان پــي نـان شــــدن
چـــــرا روزي از مصــــلـحت خواســتن ............. به ظــاهـر فـريبــــي مســلمان شــدن
چـــــــــرا دل به آلـــــودگــــي باخــــتن ............ ز آييـــــــنه هـا روي گـــــــردان شــــدن
تـو آن گـونـه مي کـوشـي از بهـر جاه ............... که مــوري بــراي سـليــــمان شـــــدن
بـــيا تا بـکــوشـيم انســان شــويـــم ................. که زيباست ، زيباست ، انسان شدن
بهلول جواب داد: اي هارون - اگر در بياباني که آب نيست، تشنگي بر تو غلبه کند تا حدي که به مرگ نزديک شوي، چه مي دهي تا تو را جرعه اي آب بدهند که از مرگ خلاصي يابي؟
هارون گفت: نصف پادشاهي خودم را مي دهم.
بهلول گفت پس از آنکه آب را خوردي، اگر ادرارت بند آمد و دفع آن نتواني کرد، بگو ببينم چه مي دهي تا مرضت رفع شود و خلاصي يابي؟
هارون گفت: نصف ديگر پادشاهي خود را مي دهم.
بهلول گفت: پس تو چرا به اين پادشاهي مغروري که قيمت آن يک جرعه آب و يک نوبت ادرار کردن است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سزاوار است که با خلق خدا اين چنين ظلم کني؟؟؟؟
پذیرش جایگاه والای ملت و تواناییهای عظیم آن از سوی دولت و استفاده از این نیروی عظیم در مسیر پیشرفت کشور و حل مشکلات از جمله مسائل مهم در این زمینه است که بهخصوص در سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» مورد تأکید دائمی رهبری بوده؛ تا جایی که پیشرفت کارها را در صورت سپردهشدن آن به مردم میسر دانستهاند:
«تدبیر مسئولان در هر برههای از زمان در دوران جمهوری اسلامی، باید این باشد؛ کارها با تدبیر، با برنامهریزی، با ملاحظهی همهی ظرایف و دقایق در اختیار مردم گذاشته بشود؛ آنوقت کارها پیش خواهد رفت.» ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
این توجه به تواناییهای ملت صرفاً بهعنوان مسئلهای تبلیغاتی مطرح نمیشود بلکه براساس برآوردی دقیق و محاسبهشده از توانمندیهای ملت مورد تأکید قرار میگیرد:
«بارها این را گفتیم - اوائل از روی حدس و گمان میگفتیم، بعد آمارهای بینالمللی همین را تأیید کرد – که ما از لحاظ رتبهی استعداد انسانی، در رتبههای بالا هستیم؛ یعنی از متوسط جوامع بشری موجود دنیا خیلی بالاتریم؛ متوسط ما از متوسط دنیا بالاتر است. استعدادهای ما، جوانهای ما فوقالعادهاند.» ۱۳۹۲/۴/۳۰
و براساس این برآورد از واقعیتهای کشور است که مسئلهی اتکا به قدرت درونی به عنوان «کلید حل مشکلات کشور» به یکی از مهمترین مطالبات رهبر انقلاب اسلامی از دولت تبدیل میشود:
«در داخل کشور خیلی امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده کنیم، کلید حل مشکلات اینجا است؛ یعنی در درون کشور و امکانات داخلی کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهرهبرداری کرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است که رتبهی ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللی سهم هر کشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهی مناسبات بینالمللی به همان نسبت بالاتر است.» ۱۳۹۲/۶/۶
از سوی دیگر مردم، جریانهای سیاسی و شخصیتهای متنفذ نیز وظیفهی کمک به دولت را برعهده دارند:
«من از همهی جریانهای گوناگون سیاسی درخواست میکنم و اصرار دارم، و همچنین از همهی شخصیتهای متنفذی که دارای نفوذ کلمه هستند، دارای حوزهی تأثیرگذاری در میان ملت هستند، درخواست میکنم به مسئولین، به دولت، به رئیس جمهور کمک کنند تا انشاءالله بتوانند وظائف سنگینی را که برعهده دارند، بهخوبی انجام دهند.» ۱۳۹۲/۵/۱۲
آموزه هاي زندگاني در آخرين سخنان آسماني
سخنان انسان، سفير صفات و شعاع انديشه او است. آينه اي است كه در آن ابعاد روحي رواني و فكري فرهنگي ما تجلي ميكند و اطرافيان به يكسونگري يا جامعيت ما پي مي برند.