احادیث آخر الزمان


ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت

احادیث آخر الزمان
امام صادق (علیه السلام) (در مجلسى که صحبت از قدرت و شوکت بنی عباس و فقر و بد حالى شیعه مى‏ شد) فرمود:

من در روزى که ابو جعفر منصور دوانیقى با موکب سلطنتى خود حرکت مى‏ کرد با او بودم او بر اسبى سوار بود که جمعى از خدم و سوارگانش همراهش بودند و جمعى دیگر از پشت سر مى ‏آمدند و من بر الاغى سوار بودم و دوش به دوش او مى‏ رفتم.

بعدا که به منزل آمدم یکى از دوستان با جمعیتى نزد من آمدند، آن دوست به من گفت: فدایت شوم تو را در مرکب منصور دوانیقى دیدم در حالى که بر الاغى سوار بودى و او بر اسب سوار بود، سرش را به سوى تو خم مى ‏کرد و با تو سخن مى‏ گفت کانه مى‏ خواست زیر دست شدن تو را مجسم کند، در دلم گفتم: یا للعجب این حجت خدا بر خلق است که صاحب واقعى این سلطنت و شوکت است و کسى است که همه سلاطین عالم باید به او اقتدا کنند و این دیگرى مردى ستمگر و قاتل اولاد انبیا و مردى خونریز است، خون بى گناهانى را به زمین مى‏ریزد که خدا دوست ندارد، آن وقت او در موکب سلطنتى قرار گرفته و تو بر الاغى سوارى، این فکر مرا گرفتار شبهه کرد به حدى که بر دین و جانم ترسیدم.

امام (علیه السلام) فرمود: بدو گفتم اگر حشمت و خدمى را که من داشتم و آن فرشتگانى را که از پیش رو و پشت سر من در حرکت بودند مى ‏دیدى سلطنت منصور از نظرت مى‏ افتاد و آن را حقیر و پشیز مى‏ شمردى، دوستم چون این بشنید گفت: الان دلم آسوده شده.

و سپس پرسید: اینها تا کى سلطنت خواهند کرد؟ و چه زمانى امت اسلام از شر اینها راحت مى‏ شود؟ در پاسخش گفتم: مگر تو نمى‏ دانى که براى هر چیزى مدتى است، گفت:

چرا (مى‏ دانم) گفتم: اگر بدانى که وقتى این امر تحقق یابد از چشم بر هم زدن هم سریع‏تر خواهد بود آن وقت علمت تو را نفع مى ‏دهد؟ آرى اگر حال این قوم که نزد خدا دارند را بدانى و بدانى که چه حالى دارند آن وقت بغض و دشمنیت نسبت به آنان به نهایت درجه مى‏ رسد، اگر تو و تمامى اهل زمین سعى کنید که حال آنان را شدیدتر از آنچه دارند بکنید هرگز نخواهید توانست پس شیطان تو را دست نیندازد که عزت از آن خدا و رسول و مؤمنین است ولى منافقین نمى‏ دانند.

… آیا نمى ‏دانى که هر کس منتظر امر ما باشد و بر اذیت‏ها و ترس‏ها که امروز مى ‏بیند صبر کند، فردا در زمره ما خواهد بود،

پس هر زمان دیدى حق مرده و اهلش از بین رفته‏ اند و جور و ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کهنه شده و چیزهایى در آن پدید آمده که در آن نیست

و دیدى که قرآن طبق هوا و هوسها توجیه و تفسیر مى‏ شود و دیدى که دین وارونه شده، آن چنان که کاسه وارونه مى‏ شود

و دیدى که اهل باطل بر اهل حق آقایى و سرورى مى‏ کنند و دیدى که شر ظاهر گشته و از آن نهى نمى‏ شود بلکه از اهل شر دفاع مى‏ شود

و دیدى که فسق علنى شده و مردان با مردان و زنان با زنان اکتفاء مى‏ کنند و دیدى که مؤمن سکوت کرده، چون گفتارش پذیرفته نمى‏ شود

و دیدى که فاسق دروغ مى‏گوید و پذیرفته مى‏ شود و کسى دروغ و افتراى او را رد نمى‏ کند و دیدى که صغیران بزرگتران را تحقیر مى ‏کنند

و دیدى که قطع رحم همگانى شده و دیدى که وقتى کسى را به فسق مى‏ ستایند خود او مى‏ خندد و سخن گوینده را رد نمى‏ کند

و دیدى که به پسر همان را مى‏ دهند که به زن مى‏ دهند و دیدى که زنان با زنان ازدواج مى‏ کنند

و دیدى که مدح و ثنا بسیار شده و دیدى که مرد مال خود را در غیر راه اطاعت خدا انفاق مى‏ کند و کسى نیست که او را نهى کند و دست او را بگیرد

و دیدى  که مردم وقتى مؤمن را مى‏ بینند که در حال اجتهاد و تلاش است، پناه به خدا مى‏ برند از اینکه مثل او باشند

و دیدى که همسایه، همسایه ‏اش را مى ‏آزارد و کسى نیست جلویش را بگیرد

و دیدى که کافر وقتى وضع رقت بار مؤمن را مى‏ بیند از وضع خود خوشحالى مى‏ کند و چون فساد را در پهناى زمین گسترده مى‏ بیند مسرور مى‏ شود

و دیدى که شرابهاى گوناگون علنا نوشیده مى‏ شود و مردمى بر سفره شراب جمع هستند که از خداى عز و جل هیچ پروایى ندارند

و دیدى که امر به معروف زایل شده

و دیدى که فاسق در اعمالى که خدا دوست ندارد نیرومند و مورد حمایت و مدح قرار مى‏ گیرد

و دیدى که دارندگان آیات (در نسخه دیگر آمده دارندگان آثار) مورد تحقیر واقع مى ‏شوند و هر کسى هم آنان را دوست بدارد تحقیر مى‏شود

و دیدى که راه خیر بسته شده و راه شر باز و پر رهرو است

و دیدى که خانه کعبه معطل مانده و مردم از رفتن به زیارت آن نهى مى‏ شوند و به ترک آن تشویق و مامور مى‏ گردند

و دیدى که هر کس به دیگرى می گوید آنچه را که خود نکرده و دیدى که مردان خود را براى مردان چاق مى‏ کنند و زنان براى زنان

و دیدى که مرد از راه ماتحت خود روزى به دست مى ‏آورد و زن از راه فرجش

و دیدى که زنان براى خود مجالس ترتیب مى‏ دهند آن چنان که مردان تشکیل مى‏ دهند

و دیدى که….عمل لواط و زن شدن مردان شایع و علنى گشته و به همین منظور خود را خضاب مى‏ کنند و شانه مى‏ زنند آن چنان که زنان براى شوهر خود شانه مى‏ زنند

و دیدى که صاحب مال محترم‏تر از مؤمن است

و ربا علنى معامله مى‏ شود و کسى سرزنش نمى‏ کند

و دیدى که زنان به خاطر دادن زنا ستایش مى‏ شوند و زن شوهرش را در عمل لواط با مردى دیگر کمک و همکارى مى‏ کند

و دیدى که در نظر اکثریت مردم بهترین خانواده ‏ها آن خانواده‏اى است که زنان را بر کار فسق کمک مى‏ کنند

و دیدى که مؤمن همواره در اندوه و تحقیر شده و خوار است

و دیدى که بدعت‏ها و زنا علنى شده و مردم را دیدى که با شاهدى که به دروغ شهادت مى‏ دهد به یکدیگر تجاوز مى‏ کنند

و دیدى که حرام حلال و حلال تحریم شده است و دیدى که هر کس دین را با رأى و نظر خود براى خود توجیه مى‏ کند و کتاب خدا و احکامش تعطیل شده

و دیدى که در ارتکاب گناه از تاریکى شب استفاده نمى‏ شود بلکه در روز روشن گناه مى ‏کنند

و دیدى که مؤمن جز با قلبش نمى ‏تواند منکر را انکار کند و دیدى که مال بسیار هنگفت در راه خشم الهى خرج مى‏شود

و دیدى که والیان ولایت و سرپرستى مردم را قباله کسى بدانند که قدرتش بیشتر است

و دیدى که محرم به محرم خود اکتفاء کند و با او ازدواج نماید

و دیدى که مردم به صرف تهمت و بر اساس مظنه کشته مى‏ شوند

و دیدى که مردم بر سر عشق ورزیدن به یک پسر با یکدیگر به ملاک غیرت مى‏ ستیزند و حتى بر سر این عشق جان و مال فدا مى‏ کنند

و دیدى که مردم کسى را که شهوت خود را با رفتن نزد زنان خاموش مى ‏کند سرزنش مى‏ نمایند

و دیدى که مرد با زنا دادن همسرش پول در مى‏ آورد و زندگى مى‏کند با علم به اینکه او زنا مى ‏دهد و حتى بر این کار او نظارت دارد

و دیدى که زن قاهر و مسلط بر شوهرش مى‏ شود و بر خلاف میل او کارها مى‏ کند و علیه او پولها خرج مى‏ کند

و دیدى که مرد همسر و دختر- کنیز- خود را کرایه مى‏ دهد و به طعام و نوشیدنى پست راضى مى‏ شود

و اگر دیدى که سوگند به دروغ به خداى عز و جل بسیار و شایع شده

و دیدى که قمار علنى و آشکار گشته و دیدى که شراب علنا فروخته مى‏ شود و کسى از آن منع نمى‏کند

و دیدى که زنان مسلمان ناموس خود را به اهل کفر مى‏ دهند

و دیدى که لهو و لعب و رقص و آوازه‏خوانى علنى شده، مسلمانان از آن عبور مى‏ کنند و احدى، احدى را منع نمى‏ کند و احدى جرأت بر منع آن ندارد

و دیدى که افراد شریف و آبرومند به وسیله کسانى که از قدرت آنان مى‏ ترسند توهین شده و خوار مى‏ شوند

و دیدى که نزدیک‏ترین افراد به درگاه والیان آن کسى است که با بد گویى به ما اهل بیت آن والیان را مدح مى‏ گویند

و دیدى که شنیدن صوت قرآن بر مردم سنگینى مى‏ کند و در مقابل شنیدن آوازهاى باطل برایشان آسان و خفیف است.

و دیدى که همسایه را از ترس زبانش احترام مى‏ کنند و دیدى که راستگوترین مردم دروغ سازانند

و دیدى که شر علنى و بازار سخن چینى رایج شده و دیدى که بغى و ستم آشکار گشته

و دیدى که غیبت کردن نوعى ملاحت و خوش اخلاقى تلقى مى‏شود و مردم یکدیگر را به خاطر آن بشارت مى‏ دهند

و دیدى که حج و جهاد جنبه غیر خدایى به خود مى‏ گیرد

و دیدى که سلطان به خاطر کافر، مؤمن را توهین نموده و خوار مى‏ سازد و دیدى که خرابى بر عمران مسلط شده

و دیدى که زندگى یک فروشنده از راه خیانت در کیل و وزن اداره مى‏‌شود

و دیدى که خونریزى یک امر آسان و پیش پا افتاده تلقى مى‏‌شود

و دیدى که اگر کسى به طلب ریاست برمى‏‌خیزد عوضش تنها دنیا است و خود را مردى بد زبان معرفى مى‏‌کند تا کسى جرأت اعتراض کردن نداشته باشدو نیز امور به او نسبت داده مى‏‌شود

و دیدى که به نماز بى اعتنایى مى‏‍‎شود

و دیدى که ثروتمند مال بسیارى نزدش جمع شده و از روزى که مشغول جمع آورى آن شده، زکاتش را نداده

و دیدى که میت را از قبرش بیرون مى‏‎کشند و آزارش داده، کفن‏هایش را مى‏‌فروشند

و دیدى که هرج و مرج بسیار شده و دیدى که افراد در صبح و عصر مست هستند و هیچ اهتمامى به وضع مردم ندارند

و دیدى که با چهار پایان جماع مى‏‎کنند و دیدى که چهار پایان به جان یکدیگر مى‏‎افتند و یکدیگر را پاره مى‏کنند

دیدى که مرد برای نماز خانه‌‏اش مى‏‌رود و بر مى‏‌گردد در حالى که جامه‏‌هایش را ربوده‌‏اند

و دیدى که دلهاى مردم قساوت و چشمهاشان خشک شده و ذکر خدا بر آنان سنگین مى‏‌آید و حرام خوارى علنى گشته و بر سر آن از یکدیگر پیشى مى‏‌گیرند

و دیدى که نمازگزار اگر به نمازخانه مى‌‏رود براى آن است که خود را به مردم نشان دهد، مردم او را ببینند که نماز مى‏‌خواند

و اگر دیدى که فقیه براى غیر هدف دین تفقه مى‏‌کند، یعنى به این منظور فقه مى‏‌خواند که دنیا و ریاست به دست آورد

و دیدى که مردم به سوى آن کسى مى‌‏شتابند که غالب باشد و خلاصه هر یک از دو طرف نزاع غلبه کند مردم با او باشند، چه غلبه‏اش حق باشد و چه باطل

و دیدى که طالب حلال مورد مذمت و سرزنش و طالب حرام مورد مدح و احترام قرار گیرد

و دیدى که در دو حرم کعبه و مدینه کارهایى صورت مى‏‎گیرد که خدا دوست نمى‏‎دارد و هیچکس جلوگیر آنان نیست و حتى بین آنان و آن عمل زشت کسى حائل نمى‏‌شود

و دیدى که در دو حرم شریف ساز و آواز علنى ارتکاب مى‏‌شود

و دیدى که افرادى سخن از حق مى‏‌گویند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏‌کنند ولى از پاى خطابه ‏اش کسى برمى‏‎خیزد در حالى که خود را خیر خواه و دلسوز او مى‏‎داند از در خیر خواهى و نصیحت مى‏‎گوید: خدا از تو نخواسته که این حرف‏ها را بزنى 

و دیدى که راههاى خیر از رهرو خالى است و احدى به آن راه نمى‏‌رود

و دیدى که جنازه را به اهتزاز در مى‎‏آورند و کسى از این عمل ناراحت نمى‏‌شود و دیدى که هر سالى که مى‏‌گذرد بدعت‏هاى بیشترى از سال قبل باب شده و شر بیشترى پیدا مى‏‌شود

و دیدى که خلق و جمعیت‏ها جز اغنیاء را پیروى نمى‏‌کنند، دیدى که حاجت محتاج را در برابر مسخره کردن او و خندیدن به او بر آورده مى‏‎کنند و ترحمشان براى غیر رضاى خدا است

و دیدى که آیات آسمانى الهى رخ مى‎‏دهد ولى کسى از آن نمى‌‏ترسد و دیدى که مردم با یکدیگر جفت‏گیرى مى‏‌کنند، آن طور که چهار پایان مى‌‏کنند و کسى این عمل را زشت ندانسته و اگر زشت بداند از ترس مردم نهى نمى‎‏کند و دیدى که افراد اموال بسیار در غیر راه خدا انفاق مى‏‌کنند ولى در راه خدا از انفاق مالى اندک مضایقه مى‏‌کنند

و اگر دیدى که رنجاندن و عقوق پدر و مادر علنى و خوار شمردن آنان شایع شده و در نظر فرزندان بدترین مردم تلقى مى‏شوند، حتى فرزند خوشحال مى‏‌شود از اینکه بر پدر و مادرش تهمت زده شود و دیدى که زنان بر حکومت و سلطنت چیره شده‏‌اند و بر هر امرى که هوا و هوس آنان را تامین کند مسلط گشته‏‌اند

و دیدى که فرزندان به پدر و مادر خود افتراء مى‌‏بندند و پدر و مادر خود را نفرین مى‏‌کنند و از شنیدن خبر مرگشان خوشحال مى‏‌شوند

و اگر دیدى که وضع به اینجا کشیده که اگر شخصى روزى بر او بگذرد که در آن روز مرتکب گناه بزرگى نشود، فسق و فجورى انجام ندهد، کم‏فروشى و خیانتى ننماید، به حرامى دست نیافته و یا شراب مسکرى ننوشد، در غم و اندوه فرو مى‌‏رود و مى‏‌پندارد که آن روز او به بطالت گذشته و یک روز از عمرش ضایع شده است

و دیدى که صاحبان قدر خوردنى‏‎ها را احتکار مى‏‍‎کند

و دیدى که با شراب خود را معالجه مى‎‏کنند و براى مریض تعریف و توصیف مى‎‏کنند که فلان شراب براى تو بسیار نافع است و از شراب شفا مى‏‌طلبند

و اگر دیدى که مردم در ترک امر به معروف و نهى از منکر و ترک اعتقاد به وجوب آن با هم برابرند و دیدى که باد به بیرق منافقین و اهل نفاق مى‏‌وزد، ولى بیرق اهل حق حرکتى ندارد و دیدى که مؤذن‏ها و نمازخوان‏ها در برابر مزد اذان مى‏‌گویند و نماز مى‏‌خوانند…

در چنین روزگارى بر حذر باش، و براى درخواست نجات از خدا به خدا متوسل شو و بدان که مردم در چنین روزگارى غرق در سخط الهى هستند

و اگر خداى تعالى مهلتشان داده، از این کار منظورى دارد و تو منتظر تحقق آن منظور باش و کوشش کن تا خداى عزوجل تو را در وضعى ببیند که خلاف وضع مردم باشد تا اگر عذاب در آنان نازل شود تو زودتر به رحمت خداى تعالى برسى و اگر عذابشان تاخیر بیفتد آنها مبتلا شوند و تو از آنچه آنها در آن هستند بیرون شده باشى یعنى تو مثل آنان بر خداى عزوجل جرأت نکرده باشى و بدان که خداى تعالى اجر نیکوکاران را ضایع نمى‏‌سازد و رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.


ترجمه المیزان، ج‏۵، ص: ۶۵۳تا۶۵۸

 






:: موضوعات مرتبط: تاریخ (تحولات، تحلیلی و ...) , تغییرات اجتماعی , نظریه ها (فرهنگی. ارتباطات) , توسعه فرهنگی , ارتباط بین فرهنگ ها , متفرقه , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : کویر
تاریخ : یک شنبه 10 خرداد 1394
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: